قبل از هر چیزی این اولین تلاش من برای نوشتن رمان است.
الان که این متن را مینویسم درگیر نوشتن رمان هستم. سخت هست برای من چون اولین تلاشم محسوب میشه. اما خوب قبل از این مجموعه داستان کوتاه برای تو؛ زندگی و یک نمایشنامه به نام حرف اول اسمت… رو نوشتم و اون ترس نوشتن رو دیگه ندارم. قلمم روانتر و البته بهتر از اولین داستانی هست که نوشتم. هرچند که راه برای یادگیری و آموزش بسیار طولانی هست.
خواننده در این رمان با دختری که در شش ماه پایانی تحصیل خود تصمیم گرفته تا ضمن مهاجرت از ایران، مهارت و علاقهمندی شخصی خودش را در کشور دیگری دنبال کند، روبهرو است. در این مسیر شخصیتهایی از خانواده تا دوستان و … گاهی مانع رسیدن او به اهداف و گاهی مشوق او میشوند. اما اینکه آیا او با تمام مشکلاتی که پیشرو دارد، میتواند به این هدف برسد، سوال مهمی است. سوالی که یافتن پاسخش برای او صرفا باید طی شش ماه رخ دهد. مجموعه شکستها و موفقیتهای او با همه محدودیتهایی که دارد، فراز و نشیبهای داستان را شکل میدهند.
هرچند به قول استاد شهسواری در کتاب حرکت در مه، شما به عنوان یک نویسنده در زمان نوشتن طرح کلی داستان چیزی در ذهن دارید که هیچ الزامی به تمام شدن داستان به همان روال و طرح نیست. پس چیزی که نوشتم، صرفا آنچیزی است که در ذهن دارم و شاید در پایان شخصیتهای رمان موضوع و روند دیگری را رقم بزنند که البته بنظرم همیشه حق با آنهاست.
این رمان که پیشبینی میکنم حدود ۲۵۰ صفحه بشود، به اسم شخصیت اصلی داستان و به همین سادگی خواهد بود. نام رمان، یک اسم است.