وبلاگ من

مادام بوواری | گوستاو فلوبر

مادام بوواری | گوستاو فلوبر

مادام بوواری با زندگی شارل بوواری شروع می‌شود، پسر جوانی که قادر به وفق دادن خود با مدرسه‌ی جدیدش نیست و از سوی همکلاسی‌هایش تحقیر می‌شود. شارل در نخستین آزمون پزشکی‌اش موفق نشده اما بالاخره بعد از چندسال و با سختی یک پزشک درجه‌ی دو می‌شود. مادرش او را مجبور به ازدواج...

در جستجوی زمان از دست رفته | مارسل پروست

در جستجوی زمان از دست رفته | مارسل پروست

"زمانی که هرروزه در اختیار داریم انعطاف‌پذیر است؛ شورهایی که در دل داریم آن را کش می‌آورد، شورهایی که در دل دیگران می‌انگیزیم آن را در هم می‌فشرد، و عادت آن را پر می‌کند". در تاریخ ادبیات کلاسیک با آثاری مواجه هستیم که علی‌رغم داشتن جنبه‌های ادبیِ ناب، به‌لحاظ تمرکز...

در جستجوی فرِدی | آریل دورفمان

در جستجوی فرِدی | آریل دورفمان

"این نمایشنامه صرفا در مورد کشوری نیست که می‌ترسد و در همان زمان محتاج است که ترس خود و زخم‌های خود را درک کند، همچنین صرفا به آثار درازمدت شکنجه و خشونت بر انسان و بر پیکر زیبای سرزمین ایشان نمی‌پردازد. بلکه مضامین دیگری را نیز مطرح می‌کند که همواره دغدغه‌ی من بوده...

مشقت‌های عشق | کلر دیویس

مشقت‌های عشق | کلر دیویس

"شوهر آخرم فرق داشت. بقیه قدبلند بودند ولی او کوتاه بود. اهل مطالعه و شوخ‌طبع بود. نمی‌توانست روغن ماشین را عوض کند ولی عاشق اپرا بود. خیال می‌کردم با بقیه فرق دارد، همان‌قدر که روز یا شب فرق دارد ... ولی عاقبت معلوم شد که او فقط یک‌جور شب دیگر است." مجموعه داستان...

تونل | ارنستو ساباتو

تونل | ارنستو ساباتو

"... شاید فقط یک تونل وجود داشت، تاریک و خلوت. تونل من، تونلی که من کودکی، جوانی و همه‌ی عمرم را گذرانده بودم و در یکی از قسمت‌های شفاف دیوار سنگی من این دختر را دیده بودم و ساده اندیشانه باور کرده بودم که در تونلی موازی تونل من حرکت می‌کند، درحالی‌که درواقع او متعلق...

سمفونی مردگان | عباس معروفی

سمفونی مردگان | عباس معروفی

"برف شاخه‌ها را خم کرده بود و در بارشِ بعد حتما می‌شکستشان. آدم‌ها هم مثل درخت‌ها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانه‌های آدم وجود داشت و سنگینی‌اش تا بهار دیگر حس می‌شد. بدی‌اش این بود که آدم‌ها فقط یک‌بار می‌مردند و همین یک‌بار چه فاجعه‌ی دردناکی بود" "سمفونی مردگان"...

عشق‌های خنده‌دار | میلان کوندرا

عشق‌های خنده‌دار | میلان کوندرا

"بشر چشم‌بسته متحمل زمان حال می‌شود. فقط اجازه دارد آ‌‌ن‌چه را که هم‌اکنون درحال تجربه کردن آن است، حس کند و حدس بزند. تازه بعد که رشته‌ها پنبه می‌شود، می‌تواند نگاهی به گذشته بیندازد و آن‌چه‌ را تجربه کرده و معنایی را که داشته است، دریابد". عشق، وجه مشترک تمام...

مدار رأس‌السرطان | هنری میلر

مدار رأس‌السرطان | هنری میلر

"پاییز دومین سال اقامتم در پاریس است. به دلیلی به اینجا فرستاده شدم که هنوز نتوانسته‌ام درکش کنم.نه پولی دارم، نه امکاناتی، نه امیدی. من خوشبخت‌ترین مرد عالم هستم. یک‌سال پیش، فکر می‌کردم هنرمندم. دیگر به این مسئله فکر نمی‌کنم، هستم. وجودم از ادبیات تهی شده. دیگر...

سلاخ‌خانه‌ی شماره پنج | کورت ونه‌گات

سلاخ‌خانه‌ی شماره پنج | کورت ونه‌گات

می‌دانی وقتی می‌شنوم کسی کتاب ضد جنگ می‌نویسد چه می‌گویم؟نه، چه می‌گویید آقای هاریسون استار؟می‌گویم چرا به‌جای آن کتابی ضد رودخانه‌های ِ یخ نمی‌نویسی؟ زمان، زمان جنگ است، جنگ جهانی دوم. بیلی پیل گریم، شخصیت اصلی داستان دوران خدمت سربازی‌اش را در جنگ می‌گذراند اما از...

واتساپ من

۰۹۱۱۲۹۵۰۸۹۶

تلگرام من

mohamadrezatehraani

ایمیل من

mohamad.tehraani[at]gmail.com