یکی از سوالاتی که قبلا خیلی از خودم میپرسیدم، چرایی کم بودن سرانه مطالعه در ایران است. اصلا این سرانه مطالعه را چگونه حساب میکنند؟ راستش خیلی به نحوه حساب و ارائه آمار آن در ایران مطمئن نیستم. هرچقدر هم سرچ کردم به نتیجه منطقی، یکسان، قابل رصد حتی، نرسیدم. هرچند که شاید من بد جستجو کردم.
حدود دو سالی است که ذهنم درگیر موضوع جذابتری شده است. در جایی که آمار را لحظهای بنا به منافع تغییر میدهند، باید بیخیال استناد به آن شد و مسئله را جور دیگر بررسی کرد. الان سوال مهمی که برایم یک چالش هم محسوب میشود، این است. چگونه موثر کتاب معرفی کنیم؟ موثر کتاب معرفی کردن یعنی چه؟ یعنی من به گونهای کتاب معرفی کنم یا کتابی را معرفی کنم که فرد پیشنهاد گیرنده، برای دفعات بعدی نیز به من مراجعه کند. آیا هدف مراجعات است؟ خیر. هدف ایجاد عادت مطالعه و همچنین نشان دادن ابتدای مسیر است. ابتدای مسیری که خود فرد از یکجایی به بعد با توجه به شناختی به نسبت به سلیقه خود پیدا کرده، کتاب انتخاب و مطالعه اقدام کند.
خوب قرار نیست این موضوع در همین جا و در همین پست تمام شود. قطعا حرف در این موضوع زیاد دارم. مثالهای موفق هم دارم. به صورت سریالی در مورد این موضوع با شما صحبت خواهم کرد.
در این پست صرفا میخواهم صورت مسئله را مطرح کنم. به این سوالات باید فکر کنیم.
- کتاب فاخر چیست؟
- آیا فاخر خواندن مهم است؟
- چه کسی و در چه زمانی باید شروع به فاخر خواندن کند؟
- اصلا اگر کسی در کل بازه زمانی مطالعه، به سمت کتابهای فاخر نرفت، اشتباه کرده است؟
- ما در چه جایگاهی برای تشویق دیگران به مطالعه هستیم؟
- اصلا حق هدایت کردن سلیقه دیگران را داریم؟
- اصلا پیشنهاد دادن کتاب برای مطالعه صحیح است؟
- اگر صحیح است، چگونه پیشنهاد دهیم که دچار خطا نشویم؟
- خطا، در پیشنهاد دادن چیست؟
- اصلا رسالت ما در پیشنهاد دادن باید چه باشد؟
- چه زمانی میتوانیم بگوییم آمادگی پیشنهاد دادن کتاب به دیگران را داریم؟
- پیشنهاد دادن کتاب به دیگران، دانش خاصی نیاز دارد؟
من در پستهای بعدی، سعی میکنم به این سوالات و اگر سوال دیگری به ذهنم برسد، پاسخ بدهم. چیزی که الان واضح است، خود من هم در حال یاد گرفتن نحوه پیشنهاد دادن هستم. پس احتمالا اگر چیزی به ذهنتان رسید، مشتاق گپ زدن با شما هستم.