“بریت ماری کل شب را بیدار میمانَد. به این کار عادت دارد. وقتی آدم همیشه برای یک نفر دیگر زندگی کرده باشد، همینطور میشود”.
بریت ماری زنی بیش از حد منظم و پایبند به اصول است. همه او را به اسم زن غُرغُرو میشناسند اما در حقیقت اینطور نیست، او فقط نمیداند در موقعیتهای مختلف چهطور برخورد کند و چهطور احساساتش را بروز دهد. بریت ماریِ ۶۳ ساله کمی وسواسِ تمیزی دارد، تحمل شلوغی برایش سخت است و بینظمی عذاب. با اینحال هرگز سعی نمیکند دیگران را قضاوت کند اما اطرافیانش گاهی پیشنهادات و نظرات بریت ماری را انتقاد و قضاوت درنظر میگیرند. همسرش به او خیانت کرده و او بیش از پیش احساس تنهایی میکند. بریت ماری دیگر تحمل جایی که در آن زندگی میکند را ندارد، میخواهد محل زندگیاش را تغییر دهد، کاری شروع کند و خلاصه به هر دری بزند تا به روح آزردهاش کمی تسلی بخشد.
با خواندن داستان رفتهرفته متوجه میشویم که سختگیریها و وسواس بریت ماری ریشه در کودکی و گذشتهاش دارد، گذشتهای که در آن مورد بیتوجهی و نامهربانی از سوی دیگران قرار گرفته است. بریت ماری شخصیتی است که مانند بعضی از شخصیتهای دیگرِ آثار بکمن (آدولف، کنت) در کتاب “مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است”، حضور دارد. این شخصیت بهنوعی در آن داستان پرورش یافته و حالا در این رمان بهشکل زنی سختگیر و منضبط همراه با اتفاقات جالب در زندگیاش ظاهر میشود. بریت ماری آمده است تا تواناییهایش را به رخمان بکشد و به ما نشان دهد که با اندکی تلاش میتوانیم ناممکنها را ممکن کنیم.
“بریت ماری اینجا بود” را فردریک بکمن پس از رمان محبوب و پرفروشش “مردی بهنام اُوِه”، منتشر کرد که در ایران با ترجمهی فرناز تیمورازف بهچاپ رسید. این رمان پس از نخستین انتشارش در کشور سوئد با استقبال بینظیری نهتنها در این کشور بلکه در سراسر جهان روبهرو شد. از نظر برخی متنقدان، آثار بکمن در زمرهی ادبیات “عامهپسند” قرار میگیرد و دلیل استقبال بینظیرِ آثارش هم همین عامپسند بودنش است. هرچند کتابهای منتشرشده از بکمن ممکن است یک شاهکار ادبی بهحساب نیایند اما نمیتوان آنها را دمدستی پنداشت. نوشتههای او تاکنون بسیار موفق و پرطرفدار بودهاند و شاید بتوان دلیل آنرا سبک متفاوت بکمن در نوشتن و انتخاب موضوعاتی باشد که توصیفگر روابط و مسائل انسانی هستند.