تاریخ
تاریخ (برگرفته از ریشه یونانی ἱστορία ، به معنای پرسوجو، دانش بهدستآمده با استفاده از تحقیق)، کشف، جمعآوری، سازماندهی و ارائهی اطلاعات دربارهی وقایع گذشته است.
عصر مابعد از اختراع سیستم نوشتاری را نیز میتوان تاریخ نامید. محققانی که درباره تاریخ مینویسند را تاریخنگار یا مورخ مینامند.
تاریخ یکرشتهی تحقیقی است که از یک روایت برای بررسی و تجزیهوتحلیل دنبالهای از وقایع پیشآمده استفاده میکند، و همچنین گاهی تلاش دارد تا بهطور عینی الگوهای علت و معلولیِ تعیینکنندهی این وقایع را موردبررسی قرار دهد.
مورخان ماهیت تاریخ و کاربرد آن را موردبحث و بررسی قرار میدهند. این مباحث حاوی بحث هم دربارهی خود تاریخ بهعنوان یکرشتهی تحقیقی است و هم در جهت یافتن راهی برای ارائهی یک “چشمانداز” بهمنظور حل مشکلات امروزی است.
داستانهایی که در یک فرهنگ خاص متداول است اما از سوی منابع خارجی طرفداران زیادی ندارد (مانند افسانههایی دربارهی شاه آرتور)، معمولاً جزء میراث فرهنگی محسوب میشوند تا “تحقیقات عاری از منفعت” که در رشتهی تاریخ موردنیاز است.
وقایع گذشته که مربوط به دورهی پیش از ثبت تاریخ یا اختراع سیستم نوشتاری میباشند، وقایع ماقبل تاریخ یا پیشاتاریخ خوانده میشوند.
از میان محققان، هرودوت مورخ یونانی قرن پنجم پیش از میلاد مسیح، “پدر تاریخ” شناخته میشود و به همراه محقق همعصر خود، توسیدید، مبانی مطالعات مدرن تاریخ را به نگارش درآوردند. نفوذ و تأثیر این دو محقق، همراه با دیگر سنن تاریخی در سایر نقاط جهان، تفاسیر متفاوتی از ماهیت تاریخ ایجاد کرده است که طی قرنها تکاملیافته و همچنان در حال تغییر است.
مطالعات مدرن تاریخ زمینههای متعددی را دربر میگیرد، منجمله مطالعاتی که بیشتر به مناطق خاص و کسانی میپردازند که هدف اصلیشان بررسی برخی المانهای خاص موضوعی و موضعی در حوزه تحقیقات تاریخی است.
اغلب، تاریخ در مدارس ابتدایی و متوسطه تدریس میشود و مطالعه آکادمیک تاریخ بهعنوان یکرشتهی تحصیلی در دانشگاهها صورت میگیرد.
وحشت
ژانر وحشت، داستانی در مدیومهای مختلف است که هدف آن ترساندن، برانگیختن یا وحشتزده کردن مخاطب است.
به لحاظ تاریخی، علت “وحشت” کردن، اغلب وارد شدن عناصر فرا طبیعی در زندگی و تجربیات روزمرهی انسان است. از دهه ۱۹۶۰، هر اثر داستانی با موضوعات وحشتآور، مخوف، سورئال و یا منحصراً دارای تم ترسناک را “وحشت” مینامند.
ژانر وحشت اغلب با داستانهای علمی-تخیلی یا خیالپردازی همپوشانی دارد که گاهی هر سه ژانر در طبقهی ادبیات گمانهزن قرار میگیرند.
زندگی نویسندگان این ژانر با ترس و وحشت خو گرفته است و دنیای اطرافشان با اتفاقاتی گرهخورده است که بهشدت هراسآور هستند. برخی از این آثار چنان با تخیل و تم جنایت آمیختهشدهاند که خوانندگانشان را میخکوب میکنند. “فولک مهربان” اثر رامسی کمپبِل ازایندست کتابهاست.
ادگار آلنپو نیز ازجمله نویسندگان مشهور این ژانر داستانی است که درواقع آثارش بیشتر پس از مرگ وی شناخته شدند. “هفت داستان” و “شهر خورشید” ازجمله داستانهای مشهور ادگار آلنپو در این سبک ادبی است.