معمایی (رازآلود)
داستان معمایی اصطلاحی است که معمولاً معادل داستانهای کارآگاهی استفاده میشود که معادل مناسبی برای این ژانر داستانی نیست. بهعبارتدیگر داستان کوتاه یارمانی که در آنیک کارآگاه (حرفهای یا آماتور) به حل معمای یک جرم میپردازد.
اصطلاح “داستان معمایی” گاهی ممکن است به مجموعه داستانهای کارآگاهی محدود شود که در قیاس با داستانهای کارآگاهی که به یک عمل یا رئالیسم محض میپردازد، تأکید اصلی این داستانها روی عنصر معما و یافتن راهحلهای منطقی برای آنها است. بااینحال، “راز یا معما” ممکن است برای توصیف انواع داستانهای جنایی بکار رود، حتی اگر هیچ معمایی برای حل شدن وجود نداشته باشد. برای مثال، نویسندگان آمریکایی داستانهای معمایی، خود را “ازجمله برترینها در نوشتن داستانهای معمایی، متخصص درزمینه نوشتن داستانهای جنایی، نویسندگان مشتاق درزمینه داستانهای جنایی و کسانی که اختصاصاً به این ژانر تعلق دارند”، میدانند.
هرچند، اصطلاح “داستان معمایی یا رازآلود” در حیطه ژانر جنایی قرار میگیرد، اما ممکن است در مواقع خاص به ژانری کاملاً متفاوت اشاره کند که به معماهای فرا طبیعی میپردازد (حتی اگر هیچگونه جنایتی در آن اتفاق نیافتد).
استفاده از این شکل داستانی در مجلات زرد دههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ بهوفور دیده میشد که عناوینی همچون Dime Mystery، Thrilling Mystery، Spicy Mystery را دربر میگرفت و در آن زمان به آنها مجموعه داستان “تهدیدهای عجیبوغریب” (weird menace) گفته میشد -همچون وحشت غیرقابلتوصیف در نمایشهای “گران گینیول” (Grand Guignol). این عناوین در مقابل عناوین موازیشان یعنی Dime Detective، Thrilling Detective و Spicy Detective قرار میگیرند که حاوی داستانهای جنجالی جنایی هستند.
نخستین کاربرد “راز یا معما” در معنای امروزیاش، با Dime Mystery آغاز شد که بهعنوان مجلهای عامهپسند در حوزهی داستانهای جنایی منتشر میشد که بعدها در اواخر سال ۱۹۳۳، مجموعه داستان “تهدیدهای عجیبوغریب” (weird menace) تغییر نام داد.
پارانورمال (فرا هنجار)
کتابهای پارانورمال یا فرا هنجار به پدیدهها یا تجربیات غیرعادی یا ناسازگار با هنجار معمول گفته میشوند که هیچ توضیح علمی برایشان وجود ندارد. برخی از موضوعات معمول و متداول در کتابهای پارانورمال عبارت است از:
موجودات فرا طبیعی یا شناختهنشده، فرابینی، آیندهبینی، ارواح، اشباح، دورآگاهی (تلهپاتی) و پدیدههای روحی-روانی.
زیرگروه کتابهای پارانورمال و عاشقانه، رمانهای عاشقانه پارانورمال است. این کتابها بیشتر دربارهی روابط عاشقانه همراه با موضوعاتی چون خونآشام، دگرگونگی، ارواح، سفر زمان، موجودات ناشناخته و تواناییهای ذهنی است.
فرا هنجار نباید با فرا طبیعی یکی انگاشته شود، زیرا فرا طبیعی با روشی عقلانی و یا برهانی همراه ات اما فرا هنجار به هیچ دلیل منطقی و مستندی پایبند نیست؛ هرچند برخی از روانشناسان توجیهاتی را هم برای تداعی امور فرا هنجار ارائه دادهاند.
کسانی که درزمینهٔ فرا هنجار تحقیقات آکادمیک انجام میدهند را فراروانشناس میخوانند.
عاشقانه (رمانتیک)
طبق گفتههای نویسندگان داستانهای عاشقانه آمریکایی، “هر رمان عاشقانه دارای دو عنصر اصلی است: یک داستان عاشقانه مرکزی و یک پایان احساسی خوش و رضایتبخش”.
رمان عاشقانه ممکن است دربرگیرنده طرحهایی باشد که لزوماً و اختصاصاً به عشق رمانتیک شخصیتهای داستان نپردازد، اما نقطه اوج این رمانها باید با موضوع اصلی یعنی توجه به روابط عاشقانه بین دو نفر در ارتباط باشد.
رمان رمانتیک همچنین میتواند دارای طرحهای داستانی و پایانبندیهای متفاوت باشد و بیشتر از دو شخصیت در آن حضورداشته باشند، یا حتی میتواند دارای بار عاطفی کمتری باشد.
نویسندگان این ژانر ادبی قصهای را بازگو میکنند که میتواند احساسات خوانندگان این کتابها را بهشدت تحت تأثیر قرار دهند. بعضی از این داستانها تنها به یک موضوع عاشقانه میپردازند اما بعضی دیگر صحبت از روابط عاشقانه و موضوع عشق را بهانهای برای پرداختن به موضوعات دیگر مانند موضوعات اجتماعی، سیاسی یا فلسفی قرار میدهند.
عاشقانههای کلاسیک جهان ازجمله محبوبترین عاشقانهها در میان جماعت کتابخوان است که از میان آنها میتوان به “جین ایر” اثر شارلوت برونته و “غرور و تعصب” اثر جین آستین اشاره کرد. “یک عاشقانه آرام” ازجمله رمانهای عاشقانه ایرانی نوشته نادر ابراهیمی است.
طنز
در طنز، ناهنجاریها، نادانیها، سوءاستفاده، نقیضه و ضعفها دست در دست هم داده تا منظرهای مضحک را ایجاد کند، که ترجیحاً هدف آن تحقیر افراد، سازمانها، دولتها و جوامع در جهت بهبود آنهاست. اگرچه طنز معمولاً خندهدار است اما هدف بزرگتر آن اغلب نقد سازنده اجتماعی، با استفاده از شوخطبعی است تا توجهات را به سمت مسائل و مشکلات خاص و عام اجتماع جلب کند.
در لغت طنز به معنای فکاهی، طعنه زدن و سرزنش است، درحالیکه درگذشته به معنای تیغ جراحی به کار میرفت. اما طنز در معنای امروزی آن نباید با هجو یا کمدی اشتباه گرفته شود. هرچند، همه آنها در دستهبندی، جزء شوخطبعی محسوب میشوند، اما هجو بهمنظور نکوهیدن و سرزنش شخص صورت میگیرد؛ بد گفتن از کسی و تخریب شخصیتی وی را هجو مینامند؛ هجو قصد اصلاح ندارد. کمدی نیز به هر چیز طنزآلود و مضحک اشاره میکند و بیشتر بهصورت تصویری وجود دارد. اما از میان این دو، طنز باهدف بیان مسائل، کموکاستیها و درنهایت اصلاح آنها آنهم با زبانی شیرین صورت میپذیرد.
هدف طنز به خنده واداشتن مخاطبانش نیست و ماهیتی متفاوت و پیچیدهتر دارد. خنده ابزاری است که طنز برای بیان کاستیها و رذالتها استفاده میکند تا بابیانی شیرینتر که دارای قدرت نفوذ بیشتری در مخاطب است، این مشکلات را بیان کند و در پس این خندهها واقعیتی تلخ و وحشتناک نهفته است. طنز درواقع باعث میشود انسان در پس این خندهها به فکر فرو رود. طنز عکس آن چیزی است که بهظاهر نشان میدهد.
با رجوع به معنای گذشته و درآمیختن این معنا باهدفی که طنز دنبال میکند، میتوان گفت طنز برشی است برای بهبود زخم.
از مشهورترین طنزنویسان جهان به مولیر، جورج اورول و مارک تواین اشاره کرد و از طنزنویسان شهیر ایرانی میتوان دهخدا در نثر، ایرجمیرزا در شعر و از متأخرین، کیومرث صابری فومنی (مجله گلآقا) را نام برد.
ازجمله شخصیتهای تأثیرگذار قرن بیستم که به طنز در مدیوم تصویری آن میپرداخت، چارلی چاپلین بود که از مشهورترین و تأثیرگذارترین کارهای وی “عصر جدید” و “دیکتاتور بزرگ” را میتوان مثال زد.